اس ام اس زیبا
چــقدر دلَم گرفته از دار دُنيا !!!
يــه خـُدا داريم که اونم ما رو پاک فراموش کرده ...
نمي گه يه دلبري اون پايين پايين ها داريم که هـر روز داره صدام مي زنه
مي دونم اون صدامو مي شنَوه ...
داره جوابـَـم رو مي ده ...
اين منم که نمي تونـَم صداشُ بشنوم ولي اون قدر صداش مي کـُنم که بتونم صداشــو بشنوم
که بهم بگه هنوز واسـَش عزيزم مثل اون مـوقـع ها کـه هـنـوز جـايـي رو زمـيـن نــداشتم...
نبودنت هستیمو نابود میکرد
ولی حالا بودنت . . .
میشه نباشی ؟ ؟ ؟
مانند شیشه
شکستنـــــم آسان بـــود . . .
ولی
دیگـــر به مــن دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد
نگـــــــران نباش،
حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام …
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
آمـوختــه ام، که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش ” زندگیست ”
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود…
راســــــتی، بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم…
” حــــال مـــن خـــــــوب اســت ” … خــــــوبِ خــــوب…
مدتیست فکرم درد می کند...دکتر ها می گویند: توده ای از حرفهای ناگفته در سر دارم...
در جهان غصه کوتاهی دیوار مخور
حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور
گردش چرخ نگردد به مراد دل کس
غم بی مهری آن مردم بی عار مخور
تو را گم کرده ام امروز
و حالا لحظه های من گرفتار سکوتی سرد و سنگینند
و چشمانم که تا دیروز به عشقت میدرخشیدند
نمیدانم چه غمگینند
برایم چشمهای روشن تو
چراغ روشن شب بود
نمیدانم چه خواهد شد
پر از دلشوره ام بی تاب و دلگیرم
کجا ماندی؟
که من بی تو هزاران بار هر لحظه میمیرم...
گر گرد کسی بسیار گردی
گرچه بس عزیزی ، خوار گردی . .
سکوت ميکنم
نه به احترام آنان که از فريادم خسته شدند!
نه براي آناني که به دنبال سکوتم هستند!
نه براي دل او که ميخواهد با سکوتم،مرا بشکند!
و نه براي بودني تکراري
سکوت ميکنم،
چون صداي تو را در سکوت مي شنوم
تو که تمام دنياي پر از فريادم را به يکباره خاموش کردي،
و به من سکوت را هديه دادي..
سرم درد میکند برای دردسر!
و تو میدانی آنقدر دوستت دارم
که حتی اگر سرم به سنگ بخورد
یا سنگ به سرم !!
از این دوستت دارم دست بر نخواهم داشت
دلم را اشتباهی بردی...
فراموش کن....!
حتی برای دادنش هم برنگرد.......
.......از آن هم گذشتم........!!!
گاهـــــی آدم دلـــــش میخواهد
کفش هایش را در بیاورد،
یواشکــــی نوک پا نوک پا
از خودش دور شـــــــــود،
بعد بزند به چاک
فرار کند از خودش ..
دلم تنگ است ...
پرواز میخواهم؛
تا كجایش را نمیدانم؟
از زمین و آدمهایش بیزارم ...
لــــــــحظه های ســــکوتم؛
پـــــر هیاهــــــــــو ترین دقــــایق زندگیم هستند
مــــــملو از آنــــــچـــه
مــــی خواهم بـــــــــــــــگویم
و
نــــــــــــمی گـــــویم...!!!
مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....
وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد
برچسب : نویسنده : محسن بزرگزاده mohsenb بازدید : 296